نام رمان : کاشکی بفهمی
نویسنده : ツ ηarsis ℓavani
حجم کتاب (مگابایت) : ۳٫۶ (پی دی اف) – ۰٫۳ (پرنیان) – ۱٫۰ (کتابچه) – ۰٫۳ مگابایت (epub)
ساخته شده با نرم افزار : پی دی اف ، پرنیان ، کتابچه ، اندروید ، epub
تعداد صفحات : ۳۶۸
خلاصه داستان :
بـی آنکـه اجازه بگیرد ، قــَلبم را اسیر نگاه خویش کرد…
و مَـن نیز بـی آنکـه بـدانم چرا…
چشمانَم را بـه انتظار نگاهش روانـه ساختم…
و حال بـی آنکـه بخواهم…
در فراقش گونه هایم را میزبانشـَبنم چشمانـَم ساختـه ام…
اما او بی اعتناست…
به اشک هایم…
به خواستنش…
به عشقم…
کاش بفهمد بی قرارش هستم…
کاش بفهمد…
کاش…
قالب کتاب : PDF (مخصوص کامپیوتر) – JAR (جاوا) و EPUB (کتاب اندروید و آیفون)
پسورد : www.98ia.com
منبع : wWw.98iA.Com
با تشکر از ツ ηarsis ℓavani عزیز بابت نوشتن این رمان زیبا .
دانلود کتاب برای کامپیوتر (نسخه PDF)
دانلود کتاب برای موبایل (نسخه پرنیان)
دانلود کتاب برای موبایل (نسخه کتابچه)
دانلود کتاب برای موبایل اندروید و آیفون (نسخه EPUB)
قسمتی از متن رمان :
افتاب مستقیم روی صورتش می تابید.مدام دستمال لنگ مانندی رو در می اورد و عرق پیشونیشو پاک میکرد.گهگاهی دستی به کمرش میکشید و عضلات پشتش رو ماساژ میداد.
ـ بابا…بده منم کمکت کنم.بخدا بلدم !
بیل باغبونی رو گرفتم دستم و تند تند زمین رو میکندم که بابام اومد دستمو گرفت.
ـ رها بابا…میدونم میخوای کمکم کنی.اما باور کن اینجوری فقط کار منو زیادتر میکنی دختر ! بذار زودتر گلکاری این باغچه رو هم تموم کنم که زودتر بریم خونه ! اخه من نمیدونم تو دختری یا پسر.عزیز من بشین تو خونه کنار مادرت، درستو بخون.اخه چرا انقدر تو توی کارای مردونه علاقه داری؟
ـ بابا اذیتم نکن دیگه…میدونی که دوست دارم اینجور کارا رو یاد بگیرم و علاقه ای هم به خونه موندن ندارم.اگه خونه بمونم همش با راحیل دعوامون میشه.مامانم کله منو میکنه به راحیلم که کاری نداره چون عزیز دردونست !
ـ رهااااا
ـ باشه باشه من تسلیم ! اصلا همینجا میشینم و دیگه حرفی هم نمیزنم.
و دستم رو به علامت سکوت گرفتم جلوی دهانم.همینکه اومدم بشینم، پام پیچ خورد و افتادم روی گلهایی که بابام کاشته بود.یهو داد بابام بلند شد و با بیل افتاد دنبالم.
ـ رهاااااااا….مگه دستم بهت نرسه دختر خرابکار ! تو نمیتونی دو دقیقه یه جا بشینی نه؟حالا امروزم به لطف جنابعالی دستمزد کمی بهم میدن.
هیچی نگفتم.
ـ باز دوباره تو قیافتو این شکلی کردی رها؟ ! صدبار گفتم لب و لوچتو با اون دماغتو این شکلی نکن شبیه موش میشی !