loading...
اس ام اس جدید 95 - دانلود رمان
میلاد بازدید : 725 1393/06/23 نظرات (0)

1 دانلود رمان شاهرخ | Sepideh.ET کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) نام رمان : شاهرخ

2 دانلود رمان شاهرخ | Sepideh.ET کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) نویسنده : Sepideh.ET

3 دانلود رمان شاهرخ | Sepideh.ET کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) حجم کتاب (مگابایت) : ۱٫۵ (پی دی اف) – ۰٫۲ (پرنیان) – ۰٫۸ (کتابچه) – ۰٫۲ مگابایت (epub)

11 دانلود رمان شاهرخ | Sepideh.ET کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) ساخته شده با نرم افزار : پی دی اف ، پرنیان ، کتابچه ، اندروید ، epub

4 دانلود رمان شاهرخ | Sepideh.ET کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) تعداد صفحات : ۱۲۸

14 دانلود رمان شاهرخ | Sepideh.ET کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) خلاصه داستان :

داستان روایت کننده زندگی شاهرخ شاهزاده کشور آتاتا است که عشق را تجربه می کند… اما گذر زمان به او نشان می دهد که آنچه که او عشق می پنداشته تنها پنداری ازدریک رویا بوده است… سپس در نامناسب ترین زمان ممکن ٬ دختر رویاهایش را ملاقات می کند … با او ٬ عظمت عشق را در می یابد… اما آیا با داشتن همسر و دو فرزند٬ دیگر وقتی برای عاشقی کردنش باقیست؟

 

5 دانلود رمان شاهرخ | Sepideh.ET کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) قالب کتاب : PDF (مخصوص کامپیوتر) – JAR (جاوا) و EPUB (کتاب اندروید و آیفون)

6 دانلود رمان شاهرخ | Sepideh.ET کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) پسورد : www.98ia.com

7 دانلود رمان شاهرخ | Sepideh.ET کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) منبع : wWw.98iA.Com

11 دانلود رمان شاهرخ | Sepideh.ET کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) با تشکر از Sepideh.ET عزیز بابت نوشتن این رمان زیبا .

 

pdf دانلود رمان شاهرخ | Sepideh.ET کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) دانلود کتاب برای کامپیوتر (نسخه PDF)

jar1 دانلود رمان شاهرخ | Sepideh.ET کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) دانلود کتاب برای موبایل (نسخه پرنیان)

jar2 دانلود رمان شاهرخ | Sepideh.ET کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) دانلود کتاب برای موبایل (نسخه کتابچه)

epub دانلود رمان شاهرخ | Sepideh.ET کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) دانلود کتاب برای موبایل اندروید و آیفون (نسخه EPUB)

 

21 دانلود رمان شاهرخ | Sepideh.ET کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) قسمتی از متن رمان :

در زمانهای قدیم …مردمان دو کشور ٬ به نامهای آتاتا و وندریانا در کنار هم با صلح و دوستی زندگی می کردند.تا اینکه شاهرخ٬ که شاهزاده و وارث سلطنت آتاتا بود٬اتفاقی برایش رخ داد . از آنجا که او علاقه خاصی به کشتیرانی داشت با ملازمان محرم و اندکش در حین تفریح و تفرج ٬ اشتباها از مرز آبی دو کشور گذشتند.این عبور برای این دو کشور که به دریای مابینشان بسیار علاقمند بودند٬ همانند اعلام جنگی علنی تلقی می شد ٬ هر چند که این اشتباه به صورتی کاملا غیر عمدی رخ داده باشد .گارد دریایی کشور وندریانا به سرعت آنان را دستگیرکردند. او و همراهانش که هیچ آمادگی نظامی نداشتند ٬به راحتی تن به این دستگیری سپردند. شاهزاده پر ابهت آتاتا از این بی حرمتی سربازان وندریانا و بی مبالاتی ناخدایش ٬ همچون ببری زخمگین به خود می پییچید . دستان به هم بسته اش از این تقلای بیش از حد٬ دردناک گشته بود .به ناگهان چشمش به کشتی مجلل و سلطنتیی افتاد که با ابهتی خاص ٬ آبها را می شکافت و به سمتشان می آمد .بارها شنیده بود که کشتی های کشور وندریانا را هیچ کشوری ندارد و آنان در صنعت کشتی سازی ٬ بی رقیب می باشند. اما اینهمه جلال و جبروت در مخیله اش هم نمی گنجید .شاهرخ اندیشید که بی شک این کشتی ٬ متعلق به خاندان سلطنتی وندریانا می باشد . دو کشتی در کنار یکدیگر پهلو گرفتند و پس از اندکی ٬کارگران پلی بزرگ مابین دو کشتی گذاردند . پس از آن٬ پسرکی جوان که ظاهری همچون پیشکاران سلطنتی داشت ٬ ورود پرنسس سیمینه را اعلام کرد .در حالیکه مشغول آفرین گفتن به ذهن نکته بینش بود ٬از دیدن الهه ای که پا بر عرشه کشتی گذاشت ٬در بهت فرو رفت .سیمینه پس از پا گذاشتن بر عرشه کشتی خود را با جوانی خوش سیما ٬ برازنده ٬ قد بلند و قوی هیکل روبرو دید.از چهره جوان٬ اشرافیت می بارید .به نگهبانان اشاره نمود تا دستان او رابگشایند .
آنان نیز به سرعت اوامرش را اجرا نمودند .او به شاهرخ پشت نمود و به سمت کشتی مجلل خود بازگشت .پیش از رفتن به ندیمه اش اشاره ای نموده بودتا جوا ن را به کابین مخصوصش راهنمایی نماید .
پس از نشستن بر روی مخده های سلطنتی ٬خدمتکاران به پذیرایی از شاهرخ پرداختند .پس از اینکه وسایل پذیرایی در مقابل ایشان قرار گرفت ٬ از کابین سلطنتی خارج شدند.
سیمینه با شاهرخ به صحبت پرداخت و پس از آگاهی از مقام و موقعیت او و سهل انگاریی که ناخدای کشتی او انجام داده٬ تضمین داد که از طرف پدرش از این اشتباه ناخواسته آنان بگذرد .و اعلام کرد که ناوگانش را جهت همراهی او در مسیر بازگشت٬ در اختیارش خواهد گذاشت .تا مبادا در میانه راه ٬گروهی دیگر از گارد دریایی وندریانا آنان را دستگیر نمایند و دچار مشکلی گردند

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 2412
  • کل نظرات : 356
  • افراد آنلاین : 225
  • تعداد اعضا : 197
  • آی پی امروز : 402
  • آی پی دیروز : 108
  • بازدید امروز : 2,413
  • باردید دیروز : 145
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2,413
  • بازدید ماه : 5,488
  • بازدید سال : 121,420
  • بازدید کلی : 11,957,893