نام رمان : خنده های وحشی طوفان
نویسنده : Razieh.A
حجم کتاب : ۱٫۵ (پی دی اف) – ۰٫۱ (پرنیان) – ۰٫۷ (کتابچه) – ۰٫۱ (ePub) – اندروید ۰٫۷ (APK)
ساخته شده با نرم افزار : پی دی اف ، پرنیان ، کتابچه ، اندروید ، ePUB ، APK
تعداد صفحات : ۱۵۲
خلاصه داستان :
سدره دختر زیبایی از طبقه متوسط با مردی که به گمان خودش و تایید خانواده، بهترین انتخابش خواهد بود ازدواج میکند و در میان جشن و شادی های مرسوم ، پا به خانه بخت میگذارد. غافل از اینکه خانه بخت، خانه رویاهای او با اتفاقات عجیب ، خیلی زود به ترسناکترین کابوس زندگیش تبدیل میشود. کابوسی که در آن نسیم ملایم عشقش میان خنده های وحشی طوفان محو میشود… چه رازی پنهان است در این خانه نفرین شده؟
قالب کتاب : PDF (مخصوص کامپیوتر) – JAR (جاوا) و ePUB (کتاب اندروید و آیفون) – APK (اندروید)
پسورد : www.98ia.com
منبع : wWw.98iA.Com
با تشکر از Razieh.A عزیز بابت نوشتن این رمان زیبا .
دانلود کتاب برای کامپیوتر (نسخه PDF)
دانلود کتاب برای موبایل (نسخه پرنیان)
دانلود کتاب برای موبایل (نسخه کتابچه)
دانلود کتاب برای موبایل اندروید و آیفون (نسخه ePUB)
دانلود کتاب برای اندروید (نسخه APK)
قسمتی از متن رمان :
نمی دونم با ر چندمه که دارم خودم رو توی آینه میزآرایش چک می کنم. اگه آینه قدی داشتیم خوب بود. الان باید انقدر برم عقب تا یه تصویر کامل از خودم ببینم.
استرس دارم، نه اینکه بار اول باشه که برام خواستگار میاد ،اما این یکی فرق داره. میخوام عالی و بی نقص به نظر برسم ، یه جوری که نفهمن چقدر اضطراب دارم و چقدر بی دست و پام! کت و دامن گلبهی پوشیدم، شالی که با مدل جدید روی سرم پیچیدم و سعی کردم رنگش با لباسم هماهنگ باشه . یه کم آرایش کردم ،البته فقط یه کم! هرچند که بقیه میگن خوشگلم اما خوب هرچهره ای با آرایش زیباتر است ! نه این نبود، هرچهره ای با لبخند زیباتر است.آره این درست تره. سعی میکنم لبخند بزنم.
با خودم درگیرم که زنگ خونه رو می زنن و دست و پام یخ میکنه، صدای سارا خواهر کوچکترم رو میشنوم که میگه:« ای وای! اومدن! »
مامانم غر می زنه: اومدن که اومدن !چرا اینجوری میگی بچه؟!
زود می رم توی سالن پذیرایی نگاهی به خونمون می اندازم. یه آپارتمان معمولی صدمتری دوخوابه، سالن پذیرایی بزرگی نداریم ، یه دست مبل که با وجود ارزون بودن ، چند سال قبل من و مادر کلی توی بازار گشتیم برای خریدنش. ال سی دی که هنوز دو تا قسطش مونده و تابلوی سیاه قلم روی دیوار که کار خواهر هنرمندم سارا بود و با وجود ایراداتی که داشت، به عنوان یه اثر هنری قابل قبول بود.
همه جا از تمیزی برق میزنه و میوه ها و شیرنی ها توی ظرف با سلیقه چیده شده.