هوا سرد است
نبودنت بی امان می بارد
و
من در سخت ترین زمستان عمرم گیر کرده ام …
هوا سرد است
نبودنت بی امان می بارد
و
من در سخت ترین زمستان عمرم گیر کرده ام …
دلمان کوچک است ، ولی آنقدر جــا دارد که برای هر عزیزی که دوستش داریم
نیمــــکتی بگــذاریم برای همیشـــه ی عمـــــــــر
دلم را مبتلایت کرده بودم
خودم را خاک پایت کرده بودم
ندانستم بی وفا هستی
وگرنه همان اول رهایت کرده بودم
زندگی باید کرد گاه با گلی سرخ
گاه با یک دل بی قرار
گاه باید رویید در پس یک باران
گاه باید خندید با غمی بی پایان
دانی که دلم چه از خدا می خواهد؟
بی پرده بگویمت “تو” را می خواهد
.
به سلامتی خود کلمه سلامت
که اگه نبود نمیدونستیم جملمونو با چی شروع کنیم
تعداد صفحات : 4