پدر و پسری داشتند در کوه قدم میزدند که ناگهان پای پسر به سنگی گیر کرد
به زمین افتاد و داد کشید : آی ی ی ی!
صدایی از دور دست آمد : آی ی ی ی!
پدر و پسری داشتند در کوه قدم میزدند که ناگهان پای پسر به سنگی گیر کرد
به زمین افتاد و داد کشید : آی ی ی ی!
صدایی از دور دست آمد : آی ی ی ی!
در ژاپن سگ معروفی با نام هاچیکو به دنیا آمد
که زندگی و منش او به افسانه ای از یاد نرفتنی بدل گشت.
امروز با یک داستان آموزنده و کودکانه در خدمت شما هستیم. امیدوارم از خواندن این داستان زیبا لذت ببرید.
معلم گفت: بنويس سياه و پسرك ننوشت معلم گفت: هر چه مي داني بنويس و پسرك گچ را در دست فشرد
داستان کوتاه جوراب هایی که زندگی مرا تغییر دادند
در آن صبح پاییزی سال 1990 وقتی داشتم جوراب هایم را میپوشیدم، هیچ فکر نمیکردم یک جفت جوراب کتان ناقابل بتواند زندگی مرا تغییر دهد.
تعداد صفحات : 3