بنازم آنکه دایم گفتگوی کربلا دارد
دلی چون جابر اندر جستجوی کربلا دارد
دلش چون کربلا کوی حسین است و نمی داند
که همچون دوردستان آرزوی کربلا دارد
به یاد کاروان اربعینی با گریه می گوید
به هرجاهست زینب رو به سوی کربلا دارد
&&&&&&&&&&&&&&&&&
باز دلم خون شد و چشمم گریست
آنکه در این روز مثل من نیست کیست؟
باز دگرباره رسید اربعین
جوش زند خون حسین از زمین
&&&&&&&&&&&&&&&&&
جهن شد از چه رو کانون ماتم
مگر از نو عزای شاه دین است
حسین آن کو به راه حق پرستی
چو بابش فرد بی مثل و قرین است
ز هفتاد و دو قربانی که او داد
ز یزدان در خور صد آفرین است
&&&&&&&&&&&&&&&&&
اربعین آمد و اشکم ز بصر می آید
گویا زینب محزون ز سفر می آید باز
در کرب و بلا شیون وشینی برپاست
کز اسیران ره شام خبر می آید
اربعین حسینی بر شما تسلیت باد
&&&&&&&&&&&&&&&&&
تمام یاس هایت را به شام از کربلا بردم
چو برگشتم
برایت یک چمن نیلوفر آوردم
مسافر از برای یار سوغات آورد
اما من از شام داغ سه ساله ی دختر آوردم
&&&&&&&&&&&&&&&&&
تا قیامت نرود نقش تو از لوح ضمیر حیرتم
بگو این چه معناست
حسین گرچه شد جوهر عشق از قلم عاطفه
رقم مهرتو بر صفحه دلهاست
اربعین حسینی تسلیت باد
&&&&&&&&&&&&&&&&&
دیده خونبار دارد آسمان کربلا
هست در انتظار کاروان کربلا روز و شب
در مقدم آل علی است تشنه کامی ها به دشت بیکران کربلا
&&&&&&&&&&&&&&&&&
صد نوا خیزد ز نوای نینوایت یاحسین
نغمه های عشق باشد در نوایت یا حسین
می زند آتش به قلب دوستانت دم به دم
داستان جانگداز کربلایت یا حسین
&&&&&&&&&&&&&&&&&
چشم گریان سویت از شام خراب آوردم
خیز،ای لب تشنه از بهر تو آب آوردم
گر بپرسی داغ تو باسینه ی خواهر چه کرد
قامت خم گشته ای بهر جواب اوردم
&&&&&&&&&&&&&&&&&
جابرا اشک فشان ناله بزن زمزمه کن
گریه با فاطمه از داغ بنی فاطمه کن
در حریم پسر فاطمه یاد از همه کن
روی از گوشه ی گودال سوی علقمه کن
&&&&&&&&&&&&&&&&&
آیینه شدی تا که خدا در تو درخشید
خورشیدترین حادثه ها در تو درخشید
بر دوست همان روز که با حنجره ی خون
گفتی تو بلی کرب و بلا در تو درخشید
&&&&&&&&&&&&&&&&&
سفرکردم به دنبال سر تو
سپر بودم برای دختر تو
چهل منزل کتک خوردم برادر
به جرم اینکه بودم خواهر تو...
&&&&&&&&&&&&&&&&&