loading...
اس ام اس جدید 95 - دانلود رمان
میلاد بازدید : 618 1393/07/21 نظرات (0)

1 دانلود رمان دختر زشت | شكيلا ش کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) نام رمان : دختر زشت

2 دانلود رمان دختر زشت | شكيلا ش کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) نویسنده : شکیلا ش

3 دانلود رمان دختر زشت | شكيلا ش کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) حجم کتاب : ۲٫۸ (پی دی اف) – ۰٫۲ (پرنیان) – ۰٫۸ (کتابچه) – ۰٫۲ (ePub) – اندروید ۰٫۷ (APK)

11 دانلود رمان دختر زشت | شكيلا ش کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) ساخته شده با نرم افزار : پی دی اف ، پرنیان ، کتابچه ، اندروید ، ePUB ، APK

4 دانلود رمان دختر زشت | شكيلا ش کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) تعداد صفحات : ۳۳۰

14 دانلود رمان دختر زشت | شكيلا ش کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) خلاصه داستان :

آیما دختریه که خیلی سختی کشیده ،خیلی حرف شنیده، که باعث شده از جامعه دور بمونه…
اون برای خوشحال کردن خانوادش هر کاری می کنه که این باعث تغییر زندگیش می شه…
این بین احساسات آیما هم هست، آیما عاشقه… حالا واقعا آیما عاشقه یا این احساس رو با عشق اشتباه گرفته؟!
حالا ببینیم روزگار میخواد با آیمای ما چیکار کنه؟

 

5 دانلود رمان دختر زشت | شكيلا ش کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) قالب کتاب : PDF (مخصوص کامپیوتر) – JAR (جاوا) و EPUB (کتاب اندروید و آیفون)

6 دانلود رمان دختر زشت | شكيلا ش کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) پسورد : www.98ia.com

7 دانلود رمان دختر زشت | شكيلا ش کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) منبع : wWw.98iA.Com

11 دانلود رمان دختر زشت | شكيلا ش کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) با تشکر از شکیلا ش عزیز بابت نوشتن این رمان زیبا .

 

pdf دانلود رمان دختر زشت | شكيلا ش کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) دانلود کتاب برای کامپیوتر (نسخه PDF)

jar1 دانلود رمان دختر زشت | شكيلا ش کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) دانلود کتاب برای موبایل (نسخه پرنیان)

jar2 دانلود رمان دختر زشت | شكيلا ش کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) دانلود کتاب برای موبایل (نسخه کتابچه)

epub دانلود رمان دختر زشت | شكيلا ش کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) دانلود کتاب برای موبایل اندروید و آیفون (نسخه ePUB)

android دانلود رمان دختر زشت | شكيلا ش کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) دانلود کتاب برای اندروید (نسخه APK)

 

21 دانلود رمان دختر زشت | شكيلا ش کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) قسمتی از متن رمان :

منم بدون هیچ حرفی نشستم و خودشم با فاصله کنارم نشست..
دستام رو تو هم گره زدم و به رو به روم خیره شدم و منتظر شدم تا شروع کنه..
_ نمی دونم از کجا شروع کنم ؟ ولی تا من یادمه همیشه شنونده خوبی بودی و الان ازت خواهش دارم حرفام رو گوش کن ..
واسم سوال بود چرا من؟! واسه همین پریدم وسط حرفش و گفتم:
_ چرا من؟
برگشت طرفم لبخند کم جونی زد و گفت:
_ گفتم که چون شنونده خوبی هستی ولی دلیل اصلیم رو خودت می فهمی فقط الان بزار واست حرف بزنم..
کنجکاو بودم دلیل این کارش رو بدون واسه همین سکوت کردم و چیزی نگفتم..
_ یادمه اولین بارکه دیدمش به خاطر زیبایش چند لحظه بدون اینه نگام ازش بردارم بهش خیره شدم فکر کنم اون لحظه حتی نفس کشیدنم فراموش کردم..چند لحظه طول کشید تا به خودم بیام..تو همین باشگاه بود دیدمش ،واسه کار اومده بود..تو دلم دعا می کردم استخدام بشه ..اون لحظه مثل بچه هایی شده بودم که از خدا می خوان مامانشون واسشون اون چیز مورد علاقشون رو بخره.. وقتی فهمیدم استخدام شده خیلی خوشحال شدم رو ابرا پرواز می کردم..یه سال از اون روز می گذشت هر روز می دیدمش..شده بود واسم یه عروسک دست نیافتنی که فقط می تونستم از دور ببینمش ..چون هیچ وقت به من توجه ای نداشت ولی تا چند وقت قبل احساس خطر کردم.. احساس می کردم دارم از دستش می دم..
مکثی کرد صداش غم عجیبی داشت..این غم رو می تونستم درک کنم غم از دست دادن کسی که خیلی دوسش داری خیلی سخته..

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 2412
  • کل نظرات : 356
  • افراد آنلاین : 229
  • تعداد اعضا : 197
  • آی پی امروز : 396
  • آی پی دیروز : 108
  • بازدید امروز : 1,458
  • باردید دیروز : 145
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,458
  • بازدید ماه : 4,533
  • بازدید سال : 120,465
  • بازدید کلی : 11,956,938