loading...
اس ام اس جدید 95 - دانلود رمان
میلاد بازدید : 5803 1393/09/20 نظرات (3)

1 دانلود رمان تاوان گناه خواهرم | ~pani~ کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) نام رمان : تاوان گناه خواهرم

2 دانلود رمان تاوان گناه خواهرم | ~pani~ کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) نویسنده : ~pani~

3 دانلود رمان تاوان گناه خواهرم | ~pani~ کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) حجم کتاب : ۳٫۳ (پی دی اف) – ۰٫۳ (پرنیان) – ۰٫۹ (کتابچه) – ۰٫۳ (ePub) – اندروید ۰٫۸ (APK)

11 دانلود رمان تاوان گناه خواهرم | ~pani~ کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) ساخته شده با نرم افزار : پی دی اف ، پرنیان ، کتابچه ، اندروید ، ePUB ، APK

4 دانلود رمان تاوان گناه خواهرم | ~pani~ کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) تعداد صفحات : ۳۲۰

14 دانلود رمان تاوان گناه خواهرم | ~pani~ کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) خلاصه داستان :

ویدا فرخ دانشجوی ۲۵ ساله ی پرستاریه و زندگی آرومی داره … داره برای مرحله ی مهم زندگیش یعنی ازدواج آماده میشه که ناگهان با گناهی که خواهر دوقلوش دیبا مرتکب میشه زندگی آرومش به هم میریزه و ویدا مجبور میشه همه ی زندگیشو کنار بگذاره و تاوان گناه خواهرشو بده …

 

5 دانلود رمان تاوان گناه خواهرم | ~pani~ کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) قالب کتاب : PDF (مخصوص کامپیوتر) – JAR (جاوا) و ePUB (کتاب اندروید و آیفون) – APK (اندروید)

11 دانلود رمان تاوان گناه خواهرم | ~pani~ کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) با تشکر از ~pani~ عزیز بابت نوشتن این رمان زیبا .

 

pdf دانلود رمان تاوان گناه خواهرم | ~pani~ کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) دانلود کتاب برای کامپیوتر (نسخه PDF)

jar1 دانلود رمان تاوان گناه خواهرم | ~pani~ کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) دانلود کتاب برای موبایل (نسخه jar)

epub دانلود رمان تاوان گناه خواهرم | ~pani~ کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) دانلود کتاب برای موبایل اندروید و آیفون (نسخه ePUB)

android دانلود رمان تاوان گناه خواهرم | ~pani~ کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) دانلود کتاب برای اندروید (نسخه APK)

لینک های دانلود ویرایش شدند

21 دانلود رمان تاوان گناه خواهرم | ~pani~ کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) قسمتی از متن رمان :

با صدای گریه ی درسا از خواب پریدم . سریع خودمو به طبقه ی پایین رسوندم که دیدم مامان درسا رو بغل کرده و داره تکونش میده .
- صبح بخیر ، چیشده مامان ؟
مامان در حالی که درسا رو تو بغلم میگذاشت گفت :
- وای چه خوب شد بیدار شدی الان خودم میخواستم بیام بیدارت کنم .
کمی درسا رو تکون دادم که آروم بشه و گفتم :
- با صدای گریه درسا بیدار شدم ، چی شده ؟
مامان در حالی که کلافه به سمت آشپزخانه میرفت گفت :
- نمیدونم چشه ، دیبا نیم ساعت پیش اوردش . حتی تو بغل دیبا هم نا آروم بود .
کیف درسا رو از کنار در برداشتم و رفتم بالا تو اتاقم . درسا رو خوابوندم رو تختم و پوشکشو چک کردم که دیدم خیسه ، سریع مشغول تعویض پوشک شدم .
بعد از اینکه لباسهای درسا رو تنش کردم گذاشتمش وسط تخت و شیشه شیرش و قوطی شیر خشکشو برداشتم و رفتم پایین تو آشپزخانه و دادمشون به مامانم .
- مامان لطفا شصت سی سی شیر برای درسا آماده کنین ، من برم دست و رومو بشورم .
- باشه ، بچه کجاست ؟
- بالا تو اتاقم ، پوشکشو عوض کردم کمی آروم شده ، من نمیدونم دیبا اصلا پوشک بچه رو چک نمیکنه ؟
- والا با اون عجله ای که دیبا داشت تعجب میکنم چطور یادش مونده بچه رو بیاره اینجا .

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط زهرا در تاریخ 1395/04/01 و 13:33 دقیقه ارسال شده است

خیلی عالی بود . اوایلش ادم از کارای دختره حرس میخوره ولی پایانش خوشه.

این نظر توسط فاطی در تاریخ 1395/03/14 و 14:50 دقیقه ارسال شده است

رمان خیلی قشنگی بود تشکر ویژه می کنم از نویسندششکلکشکلک

این نظر توسط نازی در تاریخ 1395/02/29 و 17:34 دقیقه ارسال شده است

رمان قشنگیه عایا؟؟
پاسخ : والا نخوندم خودم


کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 2412
  • کل نظرات : 356
  • افراد آنلاین : 225
  • تعداد اعضا : 197
  • آی پی امروز : 401
  • آی پی دیروز : 108
  • بازدید امروز : 2,059
  • باردید دیروز : 145
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2,059
  • بازدید ماه : 5,134
  • بازدید سال : 121,066
  • بازدید کلی : 11,957,539