loading...
اس ام اس جدید 95 - دانلود رمان
میلاد بازدید : 347 1393/10/22 نظرات (0)

1 دانلود رمان راز گردنبند | s.mokhtariyan کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) نام رمان : راز گردنبند

2 دانلود رمان راز گردنبند | s.mokhtariyan کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) نویسنده : s.mokhtariyan

3 دانلود رمان راز گردنبند | s.mokhtariyan کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) حجم کتاب : ۲٫۴ (پی دی اف) – ۰٫۲ (پرنیان) – ۰٫۸ (کتابچه) – ۰٫۲ (ePub) – اندروید ۰٫۷ (APK)

11 دانلود رمان راز گردنبند | s.mokhtariyan کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) ساخته شده با نرم افزار : پی دی اف ، پرنیان ، کتابچه ، اندروید ، ePUB ، APK

4 دانلود رمان راز گردنبند | s.mokhtariyan کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) تعداد صفحات : ۲۲۰

14 دانلود رمان راز گردنبند | s.mokhtariyan کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) خلاصه داستان :

مرجان توی بچگی پدر و مادرش توی یک تصادف عمدی کشته میشه. دوست پدرش سرپرستی اون رو بعهده می گیره . مرجان با توجه به مشکلات دختری زود رنج و حساس ولی محکم بار میاد. وارد شرکت استادش میشه چون اعتقاد داشته که باید روی پای خودش بایسته در کنار اون سعی داره راز گردنبندی رو که پدرش براش به جا گذاشته کشف کنه.

 

5 دانلود رمان راز گردنبند | s.mokhtariyan کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) قالب کتاب : PDF (مخصوص کامپیوتر) – JAR (جاوا) و ePUB (کتاب اندروید و آیفون) – APK (اندروید)

6 دانلود رمان راز گردنبند | s.mokhtariyan کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) پسورد : www.98ia.com

11 دانلود رمان راز گردنبند | s.mokhtariyan کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) با تشکر از s.mokhtariyan عزیز بابت نوشتن این رمان زیبا .

 

pdf دانلود رمان راز گردنبند | s.mokhtariyan کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) دانلود کتاب برای کامپیوتر (نسخه PDF)

jar1 دانلود رمان راز گردنبند | s.mokhtariyan کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) دانلود کتاب برای موبایل (نسخه پرنیان)

jar2 دانلود رمان راز گردنبند | s.mokhtariyan کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) دانلود کتاب برای موبایل (نسخه کتابچه)

epub دانلود رمان راز گردنبند | s.mokhtariyan کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) دانلود کتاب برای موبایل اندروید و آیفون (نسخه ePUB)

android دانلود رمان راز گردنبند | s.mokhtariyan کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) دانلود کتاب برای اندروید (نسخه APK)

 

21 دانلود رمان راز گردنبند | s.mokhtariyan کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) قسمتی از متن رمان :

آقای امجد: دخترم میدونم نباید تو این موقعیت این حرفها رو بزنم ولی چاره ای نیست این خواست پدرت بوده که بعد از مراسم چهلم وصینتنامه باز بشه.
- ولی اخه من اصلا آمادگیش رو ندارم در ضمن فرزاد هم حضور نداره.
آقای امجد میان حرفهایم پرید و گفت: میدونم که دوست داری که فرزاد هم باشه ولی پدرت توی وصیت نامه قید کرده که بدون فرزاد هم میتونیم وصیت نامه رو باز کنیم.
مستاصل نگاهش کردم هر چند ناراضی بودم ولی گفتم: باشه اگر پدر این طور میخواست من حرفی ندارم ولی کاش حداقل قبلا گفته بودید تا به فرزاد اطلاع میدادم.
آقای امجد: فرزاد خان برای مراسم نیومدن اگه میخواستن بیان ایران الان بدون گفتن شما اینجا بودن.
هرچند حرفهای آقای امجد درست بود ولی بالاخره فرزاد برادرم بود و نسبت بهش تعصب داشتم دلم از این حقیقت تلخ گرفت و بغض عجیبی به گلویم فشار آورد. باید غم نبود پدر را با نیش و کنایه اطرافیان در نبود فرزاد تحمل میکردم. آقای امجد کیف سامسونتش را باز کرد و پاکت وصیتنامه را خارج کرد و آرامش پاکت را باز کردو شروع به خواندن کرد. وقتی عزیزترینم نبود وصیتنامه اش و اموالش چه ارزشی برایم داشت. وقتی تنها باشی و هیچ تکیه گاهی نداشته باشی ثذوت به چه درت میخوره. وصیتنامه که خوانده شد از تعجب گیج و مات و فقط به آقای امجد نگاه میکردم این امکان نداشت چرا آخه بابا این کار رو کرد؟
بابا تقریبا بیشتر اموالش رو به نام من کرده بود.
آقای امجد:میدونم چی میخواید بگید ولی اینو بگم که پدرتون شما رو خیلی دوست داشت به خاطر همین اصرار داشت که همه اموالش به شما برسه ولی با صحبتهای که من باهاشون داشتم بالاخره راضی شدن که به فرزاد هم سهمی تعلق بگیره. میدونید که بارها پدرتون گفته بود که فرزاد از ارث محرومه.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 2412
  • کل نظرات : 356
  • افراد آنلاین : 226
  • تعداد اعضا : 197
  • آی پی امروز : 401
  • آی پی دیروز : 108
  • بازدید امروز : 2,107
  • باردید دیروز : 145
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2,107
  • بازدید ماه : 5,182
  • بازدید سال : 121,114
  • بازدید کلی : 11,957,587