loading...
اس ام اس جدید 95 - دانلود رمان
میلاد بازدید : 4327 1393/10/11 نظرات (2)

1 دانلود رمان امتحان عشق | zahra.sh.ir. کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) نام رمان : امتحان عشق

2 دانلود رمان امتحان عشق | zahra.sh.ir. کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) نویسنده : zahra.sh.ir.

3 دانلود رمان امتحان عشق | zahra.sh.ir. کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) حجم کتاب : ۲٫۲ (پی دی اف) – ۰٫۳ (پرنیان) – ۱٫۰ (کتابچه) – ۰٫۲ (ePub) – اندروید ۰٫۸ (APK)

11 دانلود رمان امتحان عشق | zahra.sh.ir. کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) ساخته شده با نرم افزار : پی دی اف ، پرنیان ، کتابچه ، اندروید ، ePUB ، APK

4 دانلود رمان امتحان عشق | zahra.sh.ir. کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) تعداد صفحات : ۴۴۹

14 دانلود رمان امتحان عشق | zahra.sh.ir. کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) خلاصه داستان :

مثل تمام داستان های دنیا ، یه دختر و یه پسر ، اما یه فرق کوچولو داره. یلدا و کارن قصه ی من ۴ سال با هم دوستن ، ۴ سال خاطرات خوب و قشنگشونو با هم دارن. ۶ ماه هم به عنوان نامزد کنار همدیگه میمونن تا اینکه یه نفر این وسط مخالفت میکنه… یلدا و کارن توی هر لحظه کنار من بودن و باهاشون زندگی کردم.

 

5 دانلود رمان امتحان عشق | zahra.sh.ir. کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) قالب کتاب : PDF (مخصوص کامپیوتر) – JAR (جاوا) و ePUB (کتاب اندروید و آیفون) – APK (اندروید)

11 دانلود رمان امتحان عشق | zahra.sh.ir. کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) با تشکر از zahra.sh.ir. عزیز بابت نوشتن این رمان زیبا .

 

pdf دانلود رمان امتحان عشق | zahra.sh.ir. کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) دانلود کتاب برای کامپیوتر (نسخه PDF)

jar1 دانلود رمان امتحان عشق | zahra.sh.ir. کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) دانلود کتاب برای موبایل (jar)

epub دانلود رمان امتحان عشق | zahra.sh.ir. کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) دانلود کتاب برای موبایل اندروید و آیفون (نسخه ePUB)

android دانلود رمان امتحان عشق | zahra.sh.ir. کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) دانلود کتاب برای اندروید (نسخه APK)

لینک های دانلود ویرایش شدند

21 دانلود رمان امتحان عشق | zahra.sh.ir. کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل) قسمتی از متن رمان :

آروم از کنار دیوار کله مو بردم جلو…
لعنتی هنوز همونجا وایساده… سفت و سخت… حتی یه میلی مترم تکون نخورده…! باید همینجا تمومش کنم… باید الان بکشمش… اگه نکشمش بعدا برام شر میشه… خدایا منو ببخش… بهم جرئتشو بده که اینکارو بکنم…
دستام داشت میلرزید… کف دستام عرق کرده بود… آب دهنمو قورت دادم و یه نفس عمیق کشیدم… دمپایی که پام بود رو در آوردم و محکم توی دستم فشارش دادم… دوباره کله کشیدم… هنوز سر جاش بود… نفسمو فوت کردم و پریدم از پشت دیوار بیرون و بدو بدو رفتم سمتش… همینجوری با اون قیافه ی زشتش زل زده بود به من! تا نزدیکش شدم فرار کرد… حالا اون بدو من بدو…یه جا یهو وایساد… دور زد و برگشت رو به من وایساد… سعی کردم ذهن پلیدش رو بخونم! یه قدم بهم نزدیک شد… گفتم:
-جلو نیایا…
دوباره یه قدم اومد جلو…
من: به جون مادرم بیای جلو میزنم…
یهو دوید دنبالم! جیغ زدم:
-مامــــــــــــــان!!!
و دویدم… اون میدوید من میدویدم! آخرش از روش پریدم و پشت سرش قرار گرفتم! اون اوسگول هنوز داشت میدوید! یه جیغ بلند زدم و دمپایی مو کوبیدم تو اون کله ش!!!! بعدشم شروع کردم به جیغ جیغ کردن:
-کشتمــــــش بالاخره کشتمـــــــش… مرسی خدا چاکرتــــــــــــم!!!
مامانم با هول از اتاق اومد بیرون و گفت:
-یلدااا؟؟؟؟ چی شده؟ چرا جیغ میزنی؟ کیو کشدی ذلیل مرده؟؟

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط آرزو در تاریخ 1395/03/22 و 21:40 دقیقه ارسال شده است

بابا معرکه بود ..دمتون گرم

این نظر توسط نیلو در تاریخ 1395/03/16 و 12:00 دقیقه ارسال شده است

نویسنده خودش حتی برنگشته بود متنشو بخونه اسم مادر کارن یه بار گفت سولماز یه بار گفت ساناز بعدش گفت الناز.واقعا خودش برا داستانش ارزش قائل نشده که اسم شخصیتاشو حفظ کنه.


کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 2412
  • کل نظرات : 356
  • افراد آنلاین : 63
  • تعداد اعضا : 197
  • آی پی امروز : 310
  • آی پی دیروز : 137
  • بازدید امروز : 540
  • باردید دیروز : 241
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,741
  • بازدید ماه : 1,741
  • بازدید سال : 117,673
  • بازدید کلی : 11,954,146