نخستین چکه ناودان احساسم را در قالب کلامی از جنس گلهای یاس میریزم
و آن را به آسمان نیلوفری دل زلالت برای شاد بودنت هدیه میکنم . . .
.
.
.
حوصله ات که سر میرود با دلم بازی نکن
من در بی حوصله گی هایم با تو زندگی کردم . . .
.
.
.
چه زیبا گفت مترسک ، وقتی نمی شود به سمتت آمد ، همین یک پا هم اضافی است .
.
.
.
زخم های دستم را میبندند و میگویند چرا با خود چنین کردی ؟
ولی افسوس کسی زخم بزرگ دلم را ندید تا بگوید چرا با تو چنین کردند !
.
.
.
مهربان چگونه از یاد میروی ؟ وقتی که بر صخره ی وجودم کتیبه ای ؟
.
.
.
کشیدنِ انگشتــان کشیـــده تو روی گــونـــه هــای من
لــــذتی انـــکار ناپـــذیر است
من دنبـــال بهــانـــه می گــــردم
تـــا آسوده دستـــان شفـــابـــخش تو را در دست بگیــــرم . . .
.
.
.
دلم قهوه میخواهد
از همانهایی که برای آشنایی
با اصرار مرا به آن دعوت میکردی
نه از این قهوه هایی که در تنهایی سر میکشم . . .
.
.
.
میترسم کسی بوی تنت را بگیرد ، دلت را بشنود و تو خو بگیری به ماندنش
چه احساس خط خطی و مبهم ایست این عاشقانه های حسود من . . .
.
.
.
تــو از آن هــایـی هستــی
کــه فکــر بـه تــو ، دیــدن تــوست
و دیــدن تــو فکــر تــو . . .
.
.
.
زندگی چرخش واژگان است ، یکی به جرم تفاوت تنهاست ، یکی به جرم تنهایی متفاوت .
.
.
.
دلم برای لمس نگاهت سخت دلتنگی میکند ، به کدامین بهانه حواسش را پرت کنم !
.
.
.
روزی که با تو شروع نشود
اصلا نمی ارزد
به شب برسانی اش . . .
.
.
.
زن : دوستت دارم
شوهر : منم دوستت دارم
زن : ثابتش کن ، داد بزن تا همه دنیا بفهمن
شوهر : کنار گوشش زمزمه میکند دوستت دارم.
زن : چرا آروم برام زمزمه میکنی؟
شوهر : چون تو همه دنیای منی