بی بهانه تو را مرور میکنم تا خاموشیم نشان فراموشیم نباشد
—
این روز ها یکدیگر را چه خوب فراموش میکنیم
همه ی کارهایمان به این خوبی بود، چه خوب بود
—
تقدیم به همه فراموشکارای دنیا
وقتی تو پاییز روی برگای زرد و خشک پا میذاری
یادت باشه همین برگا یه روزی بهت نفس می دادن
—
به بند دلت میاویز رخت خاطره ام را، گردبادهای فراموشی حرمت نمی شناسن
—
سخت ترین دو راهی: دوراهی بین فراموش کردن و انتظار است
گاهی کامل فراموش میکنی و بعد می بینی که باید منتظر می ماندی
و گاهی آن قدر منتظر می مانی که می فهمی زودتر از اینها باید فراموش میکردی
—
تقدیم به کسی که اسمش انتها ندارد
محبتش پایان ندارد، فراموشیش امکان ندارد
—
شکسته این جماعت بال ما را
پریشان کرده ماه و سال ما را
تو هم ای بی وفا از ما بریدی
نمی پرسی دگر احوال مارا
—
هنوز اون روز فراموشم نمی شه
که با دست قشنگت روی شیشه
کشیدی عکس قلبی و نوشتی
واسه امروز و فردا و همیشه
—
آرزوی من اینست که دو روز طولانی
در کنار تو باشم فارغ از پشیمانی
آرزوی من اینست یا شوی فراموشم
یا که مثل غم هر شب گیرمت در آغوشم
—