منم دلتنگ رویت / دلم آید به سویت ... چه کردی با دل من / که کرده آرزویت
.
.
.
.
فـرهنـگ لـغـتهــا نـیـاز بـه ویــرایــش دارند
بـرای مـعنی دلـتـنـگی احتیـاج بــه ایــنهــمـه کـلمه نــیـســت,
دلتنـگی یــعنـــی تـــو .
.
.
.
.
چه سخت است دلتنگ قاصدک بودن در جاده ای که در آن هیچ بادی نمی وزد..
.
.
.
.
بیقرار تو ام و در دل تنگم گله هاست ،
آه ! بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست
.
.
.
.
دل تنگم و جز روی خوشت در نظرم نیست
در گیتی و افلاك به جز تو قمرم نیست
با عشق تو شب را به سحر گاه رسانم
بی لذت دیدار تو شب را سحرم نیست
.
.
.
.
دل است دیگر یا شور میزند یا تنگ میشود یا میشکند
آخر هم مهر سنگ بودن میخورد روی پیشانیاش
.
.
.
.
واژه هایم رنگ باران دارد وقتی از تو مینوسم
قلبم خیس دلتنگی است وچشمانم طوفانی
.
.
.
.
امروز... انگار کسی آمد...
و هوای دلتنگی ات را هی در آسمان اتاقم پاشید ... و تو نبودی......
.
.
.
.
دلم برایت تنگ شده !
می خواهم آنقدر اشک بریزم تا غبار فاصله از قلبم تمیـــز شود .
ولی می ترسم ... " تهران" ، " ونیــــز" شود !!!
.
.
.
.