(76)
مایلم اندر طواف کوی یار از جنون عشق مجنونت کنم
با رقیبت گو بسوزم آنقدر تا که از این خانه بیرونت کنم
تو بسوز آنقدر خاکستر شوی تا به دیدار تو ممنونت کنم
گر بخواهد جان زتو مهدی بده تا به پای عشق مقرونت کنم
(77)
منتظران را به لب آمد نفس اي شه خوبان تو به فرياد رس
(78)
تا فصل بهار منتظر خواهم ماند تا دیدن یار منتظر خواهم ماند
در غیبت تو اگر مرا دار زنند بر چوبه ی دار منتظر خواهم ماند