برای خــــــــــــــــودت زندگی کن
برای دیگری زندگــــــــــــــــی باش . . .
.
.
.
هیچ سنجابی بخاطر پوست گران قیمت خود خوشبخت نشده است . . .
.
.
.
برای خــــــــــــــــودت زندگی کن
برای دیگری زندگــــــــــــــــی باش . . .
.
.
.
هیچ سنجابی بخاطر پوست گران قیمت خود خوشبخت نشده است . . .
.
.
.
هوا سرد است.بسیار سرد.اما در اردوگاه کار اجباری نازی ها در سال ۱۹۴۲چنین روز تاریک زمستانی با روزهای دیگر تفاوتی ندارد.با لباس های کهنه و نازک ایستاده ام و می لرزم.نمی توانم باور کنم که چنین کابوسی در حال وقوع است.من فقط یک پسر کم سن و سال هستم.باید با دوستانم بازی می کردم،به مدرسه می رفتم،به فکر آینده می بودم که بزرگ شده و تشکیل خانواده دهم،من برای خودم خانواده داشتم.اما تمام این رویاها مخصوص انسان های زنده است که من قرار نیست جزء آن ها باشم.من تقریبا مرده ام.یعنی از وقتی که از خانه ام دور شده و همراه با هزاران اسیر دیگر به این جا آورده شده ام،مرده ام.آیا فردا هنوز زنده خواهم بود؟آیا امشب مرا به اتاق گاز می برند؟
داروها و دوستی ها هر دو مشکلات را حل میکنند
با این تفاوت که دوستی ها هیچ وقت تاریخ انقضا ، بها و اندازه ندارند . . .
.
.
.
به انگشتانم که مینگرم به یادت می افتم ، چون عزیزانم انگشت شمارند . . . !
.
.
.
به جهنـم که نیــــستی ..؛
مگـر مغـول ها یک قـرن تمـام حمله نکردنـد ..؟
مگر نگـذشت ..؟
نبـودن تـو هـم مـی گـذرد ..!
* * *
به بعضیا باید گفت :
شما سیرابی گاوم نیستی چه برسه به جیگر ما !!!
* * *
انقلابی پیشرو مانند برق
در شکوهش عقل عالم مانده غرق
فجر جمهوری اسلامی کزان
صدهزاران روزِ روشن شد عیان
دهه شكوهمند فجر مبارك باد
رسید موسم بهمن بهار باز آمد
جلال محفل ما، یار دل نواز آمد
به پاست خیمه آلاله های صحرایی
«و ان یکاد» بخوان موسم نیاز آمد
زمان، زمان طلوع است و فجر بیداری
کنون که جلوه خورشید برفراز آمد
دهه شكوهمند فجر مبارك باد
حیف نون صبح از خواب بیدار می شه میره نون سنگک بگیره
می بینه شده ۶۰۰ تومن !
می گه : اوه اوه! از اصحاب کهف هم بیشتر خوابیدم !
.
.
.
این خرٍ درونمه که دوست داره !
وگرنه میدونی که خودم ازت متنفرم !
.
.
.
تعداد صفحات : 234