تـو هم تلخ بودی
تلــخ !
درست مثل قطره های فلج اطفالی
كه در كودكی به خوردم می دانند !
غافل از اینكه این بار
تلخی تــو دلم را فلــج كرد ...!
* * *
خوش به حالت حوا ، خودت بودی و آدمت ! وگرنه آدم تو هم به هوای دیگری می رفت !!
* * *
دل به دلم که ندادی ، پا به پایم که نیامدی ، دست در دستم که نگذاشتی
سر به سرم دیگر نگذار که قولش را به بیابان داده ام ...
* * *
نه صدایش را نازک می کرد
و نه دستانش را ” آردی ” . . .
از کجا باید به ” گرگ ” بودنش شک میکردم ؟!
* * *
عمریست نشسته ام
پای لرز خربزه هایی
که هیچوقت یادم نمی آید
کی؟!
خوردمشان…
* * *
گاهی وسط یک فکر
گاهی وسط یک خیابان
سردت می کنند
داغت می کنند
رگ خوابت را بلدند
زمینت می زنند…
* * *
سکوت …
و دیگر هیچ نمی گویم …!
که این بزرگترین اعتراض دل من است
به تو …
سکوت را دوست دارم
به خاطر ابهت بی پایانش …..
* * *
بساط کرده ام
و تمام نداشته هایم را
ﺑﻪ ﺣﺮﺍﺝ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﻡ…
بی انصاف چانه نزن
ﺣﺴﺮﺕ ﻫﺎﯾﻢ …
به قیمت عمرم
تمام شده!!
* * *
من هیچوقت واسه کسی شاخ نشدم . فقط شاخ دراوردم از شاخ شدن خیلیا !
* * *
بعضی آدما خطای دیدن ، آدم نیستن !
* * *