شب ها
به وقت خواب
از طرف من
وجدانت را ببوس
اگر بیدار بود … !
.
.
.
.
شاید با دروغ هایت مثل شب آرام باشی …
اما برای من مثل روز روشنی …
.
.
.
.
چشمهای تو شفافترین برکه هاست
اما قامت من شاید آنقدر بلند
که توی چشمهای تو جا نمی شود
باید برای عاشقی هایم
دریا می جستم !
.
.
.
.
به بعضیا باید گفت بى زحمت دست به دست خودتو گموگور کن نبینمت …
.
.
.
.
به بعضیا باید گفت :
شما سیرابی گاوم نیستی چه برسه به جیگر ما !!!
.
.
.
.
هر چقدر
عطـــرت را عوض کنی
باز هم تنـــت،
بوی کثیف خیـــانت را میدهد…
عزیز لعنـــتی ام…
.
.
.
.
اشتباه من املایی بود ،
من فقط او را همدرد نوشتم ،
گویا او هم ، درد بود …
.
.
.
.
منطقی حرف زدن با بعضی ها،
حتی از پوشیدن دمپایی انگشتی با جوراب هم سخت تره !
.
.
.
.
ببند در آن دلت را … که به روی همه باز است
یخ کردم …
.
.
.
.
حالم به هم می خورد از کلمه های “عزیزم” و “عشقم” ؛
من را همان “ببین” صدا کن…!
.
.
.
.
سوختنم را دیدی و خندیدی
خنده ات را دیدم و سوختم
خنده هایم را خواهی دید
دیدارِ ما به وقت سوختنت
.
.
.
.